سینمای ایران برای تبدیل شدن به یک صنعت چه راهی پیش رو دارد؟
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۴۰۷۱۹
زاویه دیگری از سینما که کمتر به آن پرداخته شده، سینما به مثابه صنعت است. هر صنعت فارغ از محصول، دارای قواعدی است که رعایت آنها سبب ارتباط بهتر آن صنعت با مخاطبان میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست، وقتی سخن از آسیبشناسی سینما در ایران میشود، غالباً ذهنها به سمت محتوا در تولیدات سینمایی و لزوم افزایش کیفیت آثار میرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرا سینمای ایران باید تبدیل به صنعت شود؟
کیفیت آثار تولیدشده در سینمای یک کشور ممکن است فاخر، جذاب و تأثیرگذار باشد؛ اما چون با مخاطب ارتباط خوبی برقرار نکرده، به اهداف اقتصادی و فرهنگی خود نرسد. سینما مثل هر هنری با مخاطب سر و کار دارد؛ یعنی موفقیتش به این است که مخاطبان زیادی آن را ببینند و دوست داشته باشند. اما سینما بر خلاف بیشتر هنرهای دیگر برای دستیابی به اهداف هنری و فرهنگی خود، باید موفقیت اقتصادی کسب کند و فروش مناسبی داشته باشد. بنابراین شرط اثرگذاری درازمدت، پیوسته و فراگیر یک اتمسفر سینمایی تبدیل شدن آن به یک صنعت است. برای اینکه بتوانیم یک دستگاه سینمایی را صنعت بخوانیم، آن دستگاه باید مخاطبانی پایدار داشته باشد.
ممکن است یک فیلم در صنعت سینمای هالیوود، در گیشه شکست بخورد یا فیلم دیگری رکورد فروش را جابهجا کند، اما کلیت صنعت همواره مخاطب خودش را دارد؛ مخاطبی قابل توجه که تولیدکنندگان برای جلب نظر آنها با یکدیگر رقابت کنند. در صنعت سینما، فیلمساز میداند اگر میخواهد فیلمش بفروشد و درآمدزا باشد، باید نظر مخاطب را جلب کند. همچنین از آنجا که مخاطب صنعت سینما سلیقهای متکثر و حرفهای دارد، تهیهکنندهها نمیتوانند با پولپاشیهای بیحد و حساب و ردیف کردن سوپراستارها و سلبریتیها از پی یکدیگر، برای مخاطب دام پهن کرده و سودهای کلان به جیب بزنند. پس میتوان گفت در صنعت سینما، امکان نفوذ پولهای کثیف کمتر است؛ چون در یک صنعت کسب سود قاعدهمند است.
فیلمسازی که بتواند از محل فعالیت در صنعت سینما درآمد داشته باشد، احتمالا چندان به سوی فیلمهای فوق مبتذل و کمدیهای شنیع رو نمیآورد. صرفا به کسب موفقیت در جشنوارههای خارجی چشم امید نمیدوزد و خلاقیت خود را به ایدههای هرچه سیاهتر اجتماعی محدود نمیکند. پس صنعتی شدن سینما، در محتوای فیلمها نیز بیتأثیر نیست.
مسائل سینمای ایران
سینمای ایران دوران پر فراز و فرودی پشت سر گذاشته است. آثار موفق، زیبا و به یادماندنی که در خاطره جمعی ایرانیان ثبت شده باشند وجود دارند و آثار غیرقابل تعریف و تمجید نیز به همچنین؛ اما شاید مهمتر از اینها، همین واقعیت باشد که سینمای ایران هنوز شکل و شمایل یک صنعت را به خود نپذیرفته و چرخه فعالیت در آن، یک فعالیت اقتصادی منسجم و درونزای صنعتی نیست. دلیل این امر را باید با نظر به بایستههای یک صنعت جست. صنایع اعم از نوع خروجی خود، اضلاع مختلفی مثل مخاطب، بازار، محتوا، ترویج، تولید، تأمین مالی و سیاستگذاری دارند. ما در این گزارش، تنها به هفت مسئله که مهمتر به نظر میرسند اشاره میکنیم.
مخاطب کم
مخاطب کم، امالأمراض سینمای ایران است. مردم ما کم به سینما میروند و این هم علت و هم معلول بسیاری از مشکلات این صنعت است. این واقعیت وقتی تلختر میشود که بدانیم شیب علاقه مردم به سینما رفتن نزولی است. بنابر گزارش «نقشه مسائل صنعت سینما»، به طور میانگین هر ایرانی، هر ده سال، تنها سه بار به سینما میرود. در آمریکا و فرانسه که دارای صنعت سینمای قدرتمندی هستند، شاخص سالانه سینما به ترتیب 7/3 و 2/3 است. این شاخص در ایران تنها 3/0 است. همچنین این رقم از سال 64 تا 1400 به مرور کمتر شده و از 56/1 در 1364 به 09/0 به 1400 رسیده است.
این در حالی است که سینمای پس از انقلاب با پیشرفتهای فراوانی همراه بود. علاوهبر خلق آثار ملی و فاخر، همین سینما بود که جشنوارههای خارجی را فتح کرد و از ابتذال مفرط فیلم فارسی، به آثاری بعضاً با بار هنری و تکنیکی درجه بالا رسید. این سینما که از قضا بیشتر در قبضه جریانهای روشنفکری و سکولار و بدون نسبت با ایدهها و ارزشهای انقلاب اسلامی بود و هر از گاهی هم رکورد فروش را با کمدیهای بیارزش میشکاند، نتوانست در جذب مخاطب موفق عمل کند. دلیل این امر را میتوان در تنوع پایین تولیدات، عدم توجه به ذائقه مخاطب و تولیدات غیرجذاب جستجو کرد. 38 درصد مخاطبان سینمای ایران، موضوع یا ژانر فیلم را در انتخاب یک فیلم ملاک خود قرار دادهاند و این مؤلفه به درست یا به غلط، مهمترین شاخص انتخاب آثار از نظر مخاطب ایرانی است؛ پس تنوع ژانرها برای صنعت سینمای ایران اهمیت بسیار زیادی دارد. این در حالی است که اغلب تولیدات به یکی دو ژانر محدود تعلق گرفته است.
باید توجه داشت افزایش علاقه مردم به سینما، صرفاً با بهبود صنعت سینما به طور کامل محقق نمیشود. هنر، یک شبکه و مجموعه است و برای افزایش علاقه به یک هنر، باید دیگر هنرها نیز ترویج شوند. برای مثال مطالعه رمان و کتابهای داستانی، در علاقه افراد به هنر هفتم نیز بسیار مؤثر است.
بازاریابی خارجی ضعیف
یکی از مهمترین راههای سودآوری صنعت سینما، فروش در بازارهای بینالمللی است. فیلم و از اساس هنر، قابلیت صدور بسیار بالایی دارد. چراکه زیبایی و جذابیت مفهومی انسانشمول و جهانشمول است و همه دنیا مخاطب آن هستند. امروز بیشترین سود هالیوود از فروش خارجی است. اگر قرار بود هالیوود تنها به مخاطب آمریکایی اکتفا کند، این صنعت تقریبا هیچ سودی نداشت و اگر امروز یک غول سودآور است، سود خود را مدیون فروش بینالمللی است. با اینکه برخی آثار ایرانی به دلیل سوگیریهای سیاسی بسیار واضح در جشنوارههایی مثل کن و اسکار دیده شدهاند، اما ایران از لحاظ فروش خارجی آثار سینمایی خود رتبه پایینی دارد.
بازیگرزدگی
شاید این هم یکی از بازماندگان و اثرات فیلمفارسی است که بازیگران و ستارههای سینمایی، از محبوبیت و مشهوریتی برخوردارند که بعضاً قد و قامت آنها را از کارگردان و خود اثر هم بالاتر میبرد. این محبوبیت بیش از قاعده هنرپیشهها و بازیگران، اثرات سوئی در کیفیت تولیدات سینما گذاشته است. حضور بازیگر معروف در اثر به عنوان سومین مؤلفه مهم در انتخاب فیلم برآورد شده است. این واقعیت باعث تولید آثار سریالی یا سینماییای شده که با سرمایهگذاری زیاد و به کارگیری ستارههای متعدد در اثر، بدون داشتن داستان و بار هنری جذاب، به فروشهای بسیار بالا دست پیدا کنند. این وضعیت باعث میشود خود بازیگر هم تلاش زیادی برای هنرنمایی نداشته باشد. چراکه میداند که از او فقط حضورش را میخواهند، او پول حضور خود بر پوستر فیلم را گرفته نه حقالزحمه یک هنرنمایی اصیل سینمایی را. مثال بارز ضعفپوشانی اثر با بازیگر فیلم «ما همه با هم هستیم» است. فیلمی با حضور مهران مدیری، محمدرضا گلزار، پژمان جمشیدی، لیلا حاتمی، جواد عزتی، مهران غفوریان، هانیه توسلی، ویشکا آسایش، مانی حقیقی و سروش صحت. کارگردان و تهیهکننده اثر نیز بسیار نامآشنایند: کمال تبریزی و رضا میرکریمی. در پشت این نمایشگاه سلبریتیها اما، فیلمنامه و داستانی ضعیف خوابیده بود.
تبعیض در توزیع امکانات
یکی از انتقاداتی که همواره در زمینه توزیع امکانات سینمایی مطرح است، تبعیض در توزیع سالنهای سینمایی است. این انتقاد با شبهات متعددی مواجه است؛ مثل اینکه میزان تقاضا هم در استانهایی که سالن سینمای کمی دارند بسیار پایین است. این امر خود از تبعیض عمیقتری پرده بر میدارد که تبعیض فرهنگی است. یعنی از اساس علاقه و تمایل مردم برخی از استانهای کشور به سینما پایین است که این نشان از ناآشنایی آنها با این هنر دارد. یکی از جلوههای این تبعیض فرهنگی، فاصله بسیار زیاد تهران با دیگر استانها از نظر کثرت و کیفیت آموزشگاههای سینمایی است. توزیع نابرابر امکانات آموزشی سینما، به معنای محرومیت خیل کثیری از سینمادوستان به تحصیل مهارت و دانش این هنر است و به طور مستقیم روی کیفیت این صنعت در کشور اثر میگذارد.
جشنوارهزدگی
فاصله زیاد هنری و تکنیکی شرق و غرب در مسئله سینما، باعث بروز پدیدهای شده که از عوارض غربزدگی در این زمینه است. این پدیده، همان ساخت فیلمهای اگزوتیک است. فیلمهایی که برای خوشآمد منتقد و مخاطب آنور آبی ساخته میشوند و در آن تصویری از شرق ارائه میکنند که مخاطب و منتقد خارجی انتظارش را دارد. سینماگران شرقی البته میتوانند این فاصله را با هنر خود و با ساخت آثار درجه اول بپوشانند؛ چنانکه آکیرا کوروساوا، کارگردان بزرگ ژاپنی این کار را کرد. اما این کاری بسیار دشوار است. علاوهبر مخاطب و منتقد خارجی، دولتهای خارجی نیز در راستای دیپلماسی عمومی و فرهنگی و سیاست خارجی خود، انتظارات خاصی از آثار سینمایی کشورهای شرقی دارد و اراده دولتها در جهتگیریها جشنوارهها، تأثیر مستقیم دارد. پس هم منتقد و مخاطب خارجی انتظارات اگزوتیک دارد و هم جشنواره از رویکردهای سیاسی دولت متبوع خود متأثر است.
همه اینها انگیزههایی درونی و باطنی ایجاد میکند برای ساخت آثاری که از شرق، تصویری جهان سومی، مغشوش، مشوش، غمآلود و جهنمی ارائه کند. نمونه این آثار را اخیرا در لیست برندههای جشنوارههای معروف دیدهایم. مثل «انگل» محصول کره جنوبی و «کفرناحوم» محصول لبنان. رویکرد اگزوتیک در ایران هم بین سینماگران بسیار پرطرفدار است. این آثار، برای درازمدت مخاطبی جذب صنعت سینمای کشور نمیکنند. ادامه این روند، سینمای کشور را تبدیل به انبار امراض اغراقشده میگرداند که به دور از هرگونه خلاقیت، حالت ماندآبی به خود گرفته است. این رویکرد علاوهبر اینکه ضدملی است، مضمونزده، مصنوعی و کاملاً ضدسینمایی است و ممکن نیست سینمای کشور را به جای خوبی برساند.
انحصار تولید
برخی شواهد حاکی از آن است که تولید آثار در اتمسفر سینمای ایران، در بین چند شبکه خاص محدود و منحصر است. انحصار، همواره ضدکیفیت است و فسادزا. در این وضعیت برای ساخت اثر و دیده شدن، نیاز به سابقه تنفس در اتمسفر سینما و رابطه با افراد متنفذ ضروری است. فقدان رویکرد تربیتمحور و جایگزینمحور در سینما، یکی از اصلیترین دلایل این انحصار برشمارده شده است.
کنکاش بیشتر درباره مسائل فوق و تکمله آن که در کتابچه مذکور ذکر شده است، میتواند فتح بابی باشد جهت نگاه به سینما به عنوان یک صنعت نه صرفاً یک هنر، که علاوه بر تأمین محتوای مناسب برای مخاطبان فعلی خود، مسیر رشد را با سرعت بهتری طی خواهد کرد.
منبع: خبرگزاری تسنیم
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: صنعت سینما سینمای ایران صنعت سینمای یک صنعت فیلم ها مهم تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۴۰۷۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مست عشق» فیلم قابل قبولی نیست/ فروش بالا نمیتواند دلیل بر کامل بودن یک اثر باشد
فیلم سینمایی «مست عشق» به نویسندگی و کارگردانی حسن فتحی محصول مشترک ایران و ترکیه است که به رابطه مولانا با شمس تبریزی پرداخته و تأثیر فراوان شمس بر زندگی و اشعار مولانا، عشق او به خدا را به تصویر کشیده است. پارسا فیروزفر، شهاب حسینی، حسام منظور، هانده آرچل، بوراک توزکوپاران، بوران کوزوم از بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
«مست عشق» درگیر ظاهرسازی شده است
رضا منتظری کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم سینمایی مست عشق کاری از حسن فتحی صحبت کرد و گفت: موضاعات عرفانی و تاریخی به دلیل سایه سنگین معناییای که دارند در چنبره فرمول های درام نویسی خیلی دشوار و سخت میتوانند به تصویر کشیده شوند؛ به همین دلیل اغلب فیلمهایی که در این حوزه شاهد آنها هستیم یا معناگراهای سطحینگر هستند یا فقط شاهد یک سری ظاهر سازی و زرق و برقهای تاریخی در طراحی صحنه ، لباس یا جلوههای ویژه هستیم.
وی ادامه داد: از این رو مهم ترین مسئله و معضل « مست عشق» این است که بیش از مقوله مهم درام پردازی و فیلمنامه نویسی درگیر ظاهر سازی شده است. این فیلم سینمایی درگیر این است که طراحی صحنه، لباس با شکوه و هنروران فراوانی داشته باشد؛ اما در سطحی ترین اتفاقات ممکن لنگ است یعنی برای مثال دوبله فوقالعاده ضعیفی دارد و نمیتواند مخاطب را جذب خود کند.
این منتقد سینما افزود: در «مست عشق» جلوههای بصری فاجعه است و من مانده ام چنین فیلمی که برایش هزینه شده و خارج از کشور تولید شده است چطور به جلوههای بصری توجه نداشته است که این یک موضوع بسیار بسیار عجیب است.
وی تصریح کرد: شما فرض کنید یک ساعت از فیلم گذشته اما هنوز درام شکل نگرفته است و مخاطب متوجه نمیشود که قرار است چه داستانی را دنبال کند و نمیداند داستان مرگ شمس را دنبال کند یا داستان عشق علاءالدین به دختر مولانا و یا قصه زندگی مولانا را دريابد. تنها یک روایت کلاسیک و خطی میتوانست کمک شایانی به روند فیلم و ارتباط گیری مخاطب با اثر کند اما آنقدر فیلمنامه ناقص بود که با فلش بکهای پی در پی و آمدن به زمان حال نمیتواند مخاطب را جذب کند.
فکر نمیکردم «مست عشق» دچار پراکنده گویی باشد
منتظری منتقد سینما گفت: همچنین یک نکتهای که دوست دارم بگویم این است که از مسائلی که باعث شد خود من به سینما بروم و وقت بگذارم این بود که فکر میکردم حسن فتحی با توجه به آثار خوبی که در کارنامه هنری اش دارد، یک درام پرداز متبحری است؛ فکر نمیکردم چنین اثری را ببنیم که اینقدر دچار پراکنده گویی باشد.
وی درباره آمار گیشه و جذب مخاطبان ادامه داد: من فکر میکنم اگر بخواهیم به دلایل جذب مخاطب اشاره کنیم و بگوییم چرا این فیلم پر فروش شده است، چند مسئله داریم. یک اینکه داستان شمس و مولاناست، اصولا اساتید و بزرگان ادبی و مفاخر فرهنگی، هنری، نظامی و سیاسی مورد توجه هستند و مخاطب خاص خود را دارند و برای مردم جالب است که داستان شمس و مولانا را ببینند. مورد بعدی اینکه کسانی مانند پارسا پیروزفر و شهاب حسینی قاعدتا هنوز برای بخشی از جامعه اهمیت دارند و بخشی از مخاطبان برای این افراد به سینما میروند. ضمنا هفت نفر از بازیگران مست عشق ترک هستند و سریالهای ترکی فارسی زبان توانسته بخشی از مردم را علاقهمند به سریالهای ترکی کند و مردم علاقه مند باشند که بروند چنین اثری را از پرده سینما ببنید. چهارمین نکته این است که مردم سابقه خوبی از کارهای تاریخی آقای فتحی دارند و این باعث میشود که مردم این اثر را خارق العاده ببنیند و به تماشای آن بنشینند. نکته مهم بعدی این است که تولید مشترک با دیگر کشورها که اصولا از نظر فرهنگی نزدیک به هم هستیم، همیشه میتواند جذاب باشد.
این منتقد افزود: همه این موارد که ذکر کردم توانسته است دست به دست هم بدهد و فیلم را پرفروش کند اما این پرفروش شدن فیلم اصلا مهم نیست زیرا مدتها است که سینمای ایران به طور بیمارگونه ای اسیر عدد و رقم و فروش شده است و این به این دلیل است که یک سری از مدیران فرهنگی خواسته اند یکی سری آمار را ارائه کنند و اوضاع و احوال سینمای را خوب نشان دهند. این درحالی است که اوضاع و احوال سینما فوقالعاده خراب است و فیلم سینمایی «مست عشق» ثابت میکند که هر فروش بالایی دلیل بر کامل بودن یک اثر نیست.
جسارت فیلمسازان برای به تصویر کشیدن زندگی بزرگان!
منتظری عنوان کرد: نکته مهم تری دارم که خیلی برایم اهمیت دارد و حقیقتا دلم میسوزد این است که این ظرفیتها و پتانسیلهای مهممان را از دست میدهیم و شما فرض کنید در جشنواره گذشته فیلم فجر دست بر روی بسیاری از بزرگان و مفاخر گذاشتیم و فیلمهای فوقالعاده دم دستی از آن عزیزان تولید کردیم و متاسفانه مست عشق نيز همین است و ظرفیت مهمی مانند شمس و مولانا به هدر میرود که هیچ حدی برایشان نمیتوان متصور شد. من نمیدانم فیلمسازان ما چطور به خودشان اجازه میدهند که سردستی بیایند زندگی بزرگان را به مبتذلترین و نگران کننده ترین شکل به تصویر بکشند و واقعا چه کسی، چه مسئول، چه نهاد و چه ارگانی باید جلوی چنین اتفاقی را بگیرد؟ به هرحال میتوانم در یک جمله بگویم که یک پول بسیار زیادی به هدر رفته و یک اثر بدون پروداکشن ساخته شده است که قطعا به هیچ عنوان نمیتواند در آثار تاریخی سینمای ایران به ماندگاری برسد.
وی بیان کرد: در رابطه با وقایع یا اتفاقات تاریخی مثلا همچنان جنگ نفتکش های محمد بزرگنیا را اسم میبریم و قطعا توفان شن جواد شمقدری در ذهنمان میآید اما واقعا مست عشق فیلمی نیست که یک دهه بعد کسی از آن فکت بیاورد و از آن به عنوان فیلمی یاد کند که در زمانی تولید و اکران شد.
این منتقد سینما افزود: یک اثر زمانی در ذهن میماند که یک داستان فوق العاده داشته باشد و یا کارگردانی قوی داشته باشد و یا بازیهای فوق العاده ای را ببینیم. برای مثال در این فیلم از اسم بهرام رادان استفاده شده است اما حقیقتا، واقعا و انصافا ما از این بازیگران بازیهای درخشان تری را دیدیم که مست عشق نمیتواند حتی در رتبه دهم چنین فیلمهایی جای بگیرد؛ حتی مست عشق در کارنامه خود آقای فتحی هم نمیتواند فیلم قابل تاملی محسوب شود. پس چطور میتوانیم توقع داشته باشیم که چنان فیلمی برای مخاطب ماندگار شود! نه چنین اثری تنها برای سرگرمی است. پیش از این مد بود که برای دیدن فیلمهای کمدی و خنده به سینما میرفتند اما اکنون اینگونه نیست. مست عشق نه در کارنامه هنری بازیگران و نه در کارنامه کاری کارگردانش اثر قابل قبولی نیست، پس نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که چنین کاری در ذهن مخاطب ماندگار شود.
دوبله «مست عشق» سطحی است
منتظری کارشناس سینما گفت: بخش عمده این فیلم بازیگران ترک زبان دارد اما دوبله این کار خیلی سطحی است. ما سریالهای ترکی با دوبلههای خوب داشتیم اما این دوبله به چهره و کلا بازی بازیگر نمینشیند و این موضوع غیر قابل باور است. نمیخواهم بگویم این فیلم آسیب است اما آسیب هم میتواند از دو منظر باشد؛ یک اینکه آن پتانسیل مهم مفاخر و بزرگان را زیر سوال میبرد و دوم اینکه مردم را بیشتر از فیلمهای تاریخی دور میکند که این خیلی بد است اما اینکه بخواهم بگویم این فیلم به سینمای ایران آسیب زد نه اینگونه نیست، زیرا آنقدر فیلمهای بد دیدیم که این اثر آنقدر هم بد نیست.
وی درباره مجوز فیلمنامه «مست عشق» و دیگر آثار بیان کرد: من واقعا برای شورای محترم فیلمنامه، شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش تاسف میخورم و متاسفم که نمیدانم واقعا به چه چیزی نظر میدهند؟ و آیا واقعا بحث ممیزی فیلمها برایشان مهم است؟ و آیا بخش کیفیت فیلمنامه ام برایشان مهم است که مجوزی که فیلمنامه میگیرد یک کار خوب و ارزشمندی باشد؟ واقعا دلم میخواهد یک روزی پاسخگو باشند و اساس مجوز دادنشان را برایمان بگویند و یک تجدید نظر بر روی رفتار شورای پروانه ساخت داشته باشیم و امیدوارم روی بحث کیفیت هم کار کنیم.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر